معنی گواه آوردن - فرهنگ فارسی عمید
معنی گواه آوردن
- گواه آوردن
- شاهد آوردن، دلیل و حجت آوردن
تصویر گواه آوردن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گواه آوردن
گواه آوردن
- گواه آوردن
- گواه کردن. شاهد آوردن. گواه گرفتن. رجوع به گواه کردن و گواه گرفتن شود، مناجات کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گوشت آوردن
- گوشت آوردن
- آوردن و حمل گوشت، فربه شدن چاق شدن، پرده ای از گوشت پدید آوردن (زخمی که در حال التیام است)
فرهنگ لغت هوشیار
پناه آوردن
- پناه آوردن
- پناهیدن. التجاء. ملتجی شدن:
بیش از این از من نمی آید که آوردم پناه
از تف دوزخ بخاک آستان این جناب.
مفید بلخی.
تَعَفﱡق، پناه آوردن بکسی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
براه آوردن
- براه آوردن
- مُرَکَّب اَز: ب + راه + آوردن، ارشاد کردن. هدایت کردن، راهی غیر راه متعارف خانه که از آنجا نیز آمدوشدکنند. (برهان) (ناظم الاطباء)، رجوع به بربار شود
لغت نامه دهخدا
خواب آوردن
- خواب آوردن
- ارقاد. (یادداشت بخط مؤلف). موجب خواب شدن. بخواب بردن:
سایه خواب آرد تو را همچون سمر
چون برآید شمس انشق القمر.
مولوی
لغت نامه دهخدا