جدول جو
جدول جو

معنی کش

کش
خوب، خوش، نیک، زیبا، برای مثال فتنه شدم بر آن صنم کش بر / خاصه بدان دو نرگس دلکش بر (دقیقی - ۹۹)
بغل، آغوش، برای مثال چنین گفت کاین کودک شیرفش / مرا پرورانید باید به کش (فردوسی۲ - ۵۴۹)، سینه، برای مثال بینداخت شمشیر و ترکش نهاد / چو بیچارگان دست بر کش نهاد (سعدی۱ - ۹۱)
دفعه، مرتبه
تصویری از کش
تصویر کش
فرهنگ فارسی عمید