جدول جو
جدول جو

معنی کج چشم

کج چشم
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
تصویری از کج چشم
تصویر کج چشم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کج چشم

کج چشم

کج چشم
کج بین. لوچ. احول. کاج. (ناظم الاطباء) : اقبل، کج چشم چندانکه گویی بسوی بینی خود نگاه می کند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

کج چشمی

کج چشمی
حالت کج چشم. کج بینی. لوچی. احولی. (ناظم الاطباء). دوبینی
لغت نامه دهخدا

بد چشم

بد چشم
مردی که بزنان نامحرم بنظر شهوت نگرد، کسی که چشمش شوم باشد آنکه بدیگران چشم زخم زند
فرهنگ لغت هوشیار

چپ چشم

چپ چشم
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کَژبین، دُوبین، چِشم گَشته، کَج چِشم، کَج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کِلیک، کَلاژ، کَلاژِه، کَلاج، اَحوَل
چپ چشم
فرهنگ فارسی عمید

یک چشم

یک چشم
ویژگی کسی که یک چشم داشته باشد و چشم دیگرش کور و نابینا باشد، کنایه از ظاهربین و کوتاه نظر، کنایه از منافق
یک چشم
فرهنگ فارسی عمید