قلاچوری قلاچوری شمشیر آبدار، که قراچوری نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به قراچوری شود لغت نامه دهخدا
قراچوری قراچوری ترکی شمشیر، شمشیربند، شمشیر زن شمشیر دار شمشیر زن، شمشیر (دراز)، ترکی شمشیر آبدار فرهنگ لغت هوشیار
قلاووزی قلاووزی پیشتازی راهدانی عمل و شغل قلاوز، راهبری دلالت راه: لشکر تاتار بی تامل بقلاوزی طاغیان شیروانی از آب گذشته، مستحفظی اردو قراولی، جاسوسی خبر گیری فرهنگ لغت هوشیار
سلاخوری سلاخوری مرکب از سل (سر) + آخور + ی است که سرآخور باشد. و به معنی امیر آخور و میراخور و رئیس سرطویله باشد. (دزی ج 1 ص 670) لغت نامه دهخدا