جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فدان

فدان

فدان
جفت گاو اندازه ای است، خیش چوبی که بر گردن گاو نهند مزرعه، مقیاس سطح و آن معادل 400 قصبه مربع است
فرهنگ لغت هوشیار

فدان

فدان
گاو نر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، دو گاو قلبه ران مقرون همدیگر، ویکی را فدان نگویند. (اقرب الموارد) ، ساخت آماج کشاورز. ج، فدادین. (منتهی الارب). آلت شخم دو گاو. جمع آن بدون تشدید اَفْدِنه و فُدُن است. (اقرب الموارد) ، در مساحت چهارصد و به قولی سیصدوسی قصبۀ مربع. (اقرب الموارد). بیست وچهار قیراط. (یادداشت بخط مؤلف). فدان را منتهی الارب به تخفیف دال ضبط کرده است
لغت نامه دهخدا

فدان

فدان
دهی است از دهستان ایراندگان بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 72 هزارگزی جنوب خاش و 28 هزارگزی خاور شوسۀ خاش به ایرانشهر. ناحیه ای است کوهستانی گرمسیر و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، خرما و برنج است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا