معنی غلت و واغلت زدن غلت و واغلت زدن غلتیدن پی در پی، غلت و واغلت تصویر غلت و واغلت زدن فرهنگ فارسی عمید
غلط و واغلط زدن غلط و واغلط زدن از پهلویی به پهلویی غلطیدن. به درازا بر زمین از پهلویی به پهلویی پیاپی گشتن. غلط و واغلط خوردن: بر آتش گذارم چو پهلو به خواب زنم غلط و واغلط همچون کباب. میرزا طاهر وحید (در تعریف کبابی از آنندراج). رجوع به غلط و واغلط شود لغت نامه دهخدا