غیب دانی. غیب گویی. دانش و آگاهی بر پنهانی ها و آنچه ناپدید از مردم باشد. آگاهی به مغیبات: ایزد عزّوجل ّ علم غیب به کس ندهد، چون قضا بود که خراسان از دست ما بشود و کار این قوم بدین منزلت رسید که رسید. (تاریخ بیهقی ص 546). درعلم غیب چنان بود که سلجوقیان بدین محل خواهند رسید. (تاریخ بیهقی ص 497). آفریدگار جل جلاله عالم اسرار است... و در علم غیب وی رفته است که در جهان در فلان بقعت مردی پیدا خواهد شد که... (تاریخ بیهقی ص 92). حاجت موری به علم غیب بداند در بن چاهی به زیر صخرۀ صمّا. سعدی. و رجوع به غیب شود
آن جهان و جهان آینده. (ناظم الاطباء). مقابل عالم شهادت است. و مراد جهان معقول و مجردات نوریه است که غایب از عالم شهادت است و بالجمله عالم عقول و مجردات و اسماء و صفات حق تعالی است. و عالم آخرت را نیز عالم غیب گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
متوفی به سال 721 هجری قمری، علی بن محمد او ابن ابی قصیبه است و جز غزالی مشهور میباشد. او راست: کتاب ’میزان الاستقامه لاهل القرب و الکرامه’. (از کشف الظنون چ 2 استانبول 1941م. ستون 1916) طوسی. (متوفی به سال 830 هجری قمری) محیی الدین محمد غزالی. از علما و زهاد زمان شاهرخ بن امیرتیمور گورکان بود. (تذکرۀ دولتشاه سمرقندی و تاریخ حبیب السیر از غزالی نامه ص 259) شاعر. او راست: کتاب ’مرآه الکائنات’ به زبان فارسی که درباره تاریخ از آغاز خلقت تا اواخر دولت سلیمانیه است. (کشف الظنون چ استانبول ستون 1649) برسوی. (متوفی به سال 941 هجری قمری) مولی محمد برسوی، معروف به دلی برادر. او را دیوانی به ترکی است