معنی ظاهری - فرهنگ فارسی عمید
معنی ظاهری
- ظاهری
- مربوط به ظاهر، نمایان، هویدا، ویژگی کسی که بیشتر به ظاهر امور اهمیت می دهد
تصویر ظاهری
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ظاهری
ظاهری
- ظاهری
- منسوب به ظاهر مقابل باطنی: خوشحالی ظاهری سبب ظاهری، ظاهر بین، قشری خشک. بیرونی نمایی، برون نگر
فرهنگ لغت هوشیار
ظاهری
- ظاهری
- منسوب به ظاهر، قشری، کسی که به ظاهر آیات قرآن توجه می کند
فرهنگ فارسی معین