معنی زمودن - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با زمودن
زمودن
- زمودن
- نقش و نگار کردن. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی). نگار کردن. (شرفنامۀ منیری). نقش کردن. (فرهنگ جهانگیری) ، زردوزی کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا