جدول جو
جدول جو

معنی زبان به کام کشیدن

زبان به کام کشیدن
کنایه از ساکت شدن، خاموش شدن
تصویری از زبان به کام کشیدن
تصویر زبان به کام کشیدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زبان به کام کشیدن

زبان به کام کشیدن

زبان به کام کشیدن
کنایه از ساکت شدن و خاموش شدن. (خلاصۀ بهار عجم) (آنندراج) :
زبان بکام مکش وحشی از فسانۀ عشق
بگو که خوش تر از این داستان نمیباشد.
وحشی.
بصد فریب ظهوری زبان بکام کشید
چنان مکن که لبش باز درخروش افتد.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به زبان درکشیدن شود
لغت نامه دهخدا