جدول جو
جدول جو

معنی دریاشکوه

دریاشکوه
دارای شکوه و عظمت مانند دریا
تصویری از دریاشکوه
تصویر دریاشکوه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دریاشکوه

دریاشکوه

دریاشکوه
دارای هیبت و وقار مانند دریا. (ناظم الاطباء) :
بر آن پهن صحرای دریاشکوه
حصاری زد از موج لشکر چو کوه.
نظامی.
به قلب اندرون شاه دریاشکوه
سپه گرد بر گرد دریا چو کوه.
نظامی.
بفرمان شه پیر دریاشکوه
جواهر برون ریخت از کان کوه.
نظامی.
کس آگه نه کآن گنج دریاشکوه
ز دریا بر او جمع شد یا ز کوه.
نظامی.
برآنم که این طاق دریاشکوه
معلق چو دودیست بر اوج کوه.
نظامی.
کمر بر کمر گرد بر گرد کوه
یکی وادیی بود دریا شکوه.
نظامی
لغت نامه دهخدا

داراشکوه

داراشکوه
دارای شکوه و قدرت مانند شکوه و قدرت دارا، داراشان
داراشکوه
فرهنگ فارسی عمید

داراشکوه

داراشکوه
کسی که شکوه و جلال او مانند دارا باشد:
داور داراشکوه، ای آنکه تاج آفتاب
از سر تعظیم برخاک جناب انداختی.
حافظ
لغت نامه دهخدا

دریاشکسته

دریاشکسته
لطمۀ دریا و موج دریا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

دریاشکاف

دریاشکاف
دریاشکافنده. شکافندۀ دریا. منقسم کننده آب دریا به دو سوی آنچنانکه ته آب نمایان شود:
مهدی دجال کش آدم شیطان شکن
موسی دریاشکاف احمد جبریل دم.
خاقانی.
قوتی خواهم ز حق دریاشکاف
تا به سوزن برکنم این کوه قاف.
مولوی.
، دریاگذار. پیمایندۀ بحر
لغت نامه دهخدا

درازکوه

درازکوه
نام کوهی و ناحیتی به هرسین. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا