معنی درخشش
درخشش
پرتو دادن، فروغ و روشنی دادن
تصویر درخشش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با درخشش
درخشش
درخشش
پرتو افکنی روشنی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
درخشش
درخشش
روشنی دادن
فرهنگ فارسی معین
درخشش
درخشش
Glow, Illustriousness, Sheen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
درخشش
درخشش
сияние , величие , блеск
دیکشنری فارسی به روسی
درخشش
درخشش
Glühen, Ruhm, Glanz
دیکشنری فارسی به آلمانی
درخشش
درخشش
сяйво , величність , блиск
دیکشنری فارسی به اوکراینی
درخشش
درخشش
blask, wspaniałość, połysk
دیکشنری فارسی به لهستانی
درخشش
درخشش
光辉 , 辉煌 , 光泽
دیکشنری فارسی به چینی
درخشش
درخشش
brilho, ilustração
دیکشنری فارسی به پرتغالی