جدول جو
جدول جو

معنی چرخ انداز

چرخ انداز
کمان گیر، کمان دار، تیرانداز
تصویری از چرخ انداز
تصویر چرخ انداز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چرخ انداز

چرخ انداز

چرخ انداز
کماندار را گویند. (برهان) (جهانگیری) (ناظم الاطباء) ، تیرانداز استادِ شخ کمان. (انجمن آرا). آنکه کمان سخت تیر اندازد. (آنندراج). تیرانداز. (ناظم الاطباء). کسی که با کمان سخت تیر اندازد. (فرهنگ نظام). تیرانداز ماهر و قویدست:
شهاب وار چوتیر از کمان خود رانی
ثنای شست تو گوید سپهر چرخ انداز.
نجیب الدین جرفادقانی (از انجمن آرا).
جوانی به بدرقه همراه من بود، سپرباز، چرخ انداز، سلحشور و بیش زور. (گلستان).
رجوع به چرخ و چرخ اندازی شود
لغت نامه دهخدا

چرخ اندازی

چرخ اندازی
کمانداری، تیراندازی با کمان سخت. تیراندازی. رجوع به چرخ انداز شود
لغت نامه دهخدا

چشم انداز

چشم انداز
مساحتی از صحرا یا دامنۀ کوه که چشم همۀ آن را ببیند، منظره، دورنما، چشم افکن، منظرۀ وسیع باصفا
چشم انداز
فرهنگ فارسی عمید