جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تبغیض

تبغیض

تبغیض
دشمن گردانیدن کسی را با دیگری، ایجاد دشمنی، جمع تبغیضات
تبغیض
فرهنگ فارسی معین

تبغیض

تبغیض
ضد تحبیب. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دشمن گردانیدن. (زوزنی). دشمن داشتن. (دهار). دشمن گردانیدن کسی را بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
نهی بر اهل تقی ̍ تبغیض شد
لیک بر اهل هوا تحریض شد.
مولوی
لغت نامه دهخدا

تبعیض

تبعیض
بعضی را بر بعضی دیگر بدون دلیل موجّه و عادلانه ترجیح دادن
تبعیض
فرهنگ فارسی عمید