جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تب دق

تب دق

تب دق
تب استخوانی. (مجموعۀ مترادفات ص 88). اقطیقوس. انطیقوس. تب لازم. تب دائم. تب بندی:
پروار گرفت روز و بر شب
تبهای دق از نهان برافکند.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 498).
رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود
لغت نامه دهخدا

تبندق

تبندق
لکلرک این کلمه را بمعنی گلوله شدن آورده: فانه متی لم یفعل بذلک و لا اوجاعاً فی المعده ضعبه و تبندق الثفل و عسر خروجه. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا