جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیلسا

پیلسم

پیلسم
نام دلاوری تورانی، برادر پیران فرزند ویسه در زمان افراسیاب، از شخصیتهای شاهنامه
پیلسم
فرهنگ نامهای ایرانی

پیلپا

پیلپا
پای پیل پای فیل، نوعی سلاح در قدیم که بشکل پای پیل بود و آنرا بجای گرز بکار میبردند و غالبا زنگیان داشتند: چو در پیلپایی قدح می کنم بیک پیلپا پیل را پی کنم. (نظامی)، قسمی ظرف شرابخواری بزرگ: چه گویی شرابی چند پیلپا بخوریم، ستونی که سقف بر آن قرار گیرد پیلپایه، مرضی است که پای آدمی ورم کند و بزرگ شود دا الفیل پاغر -7 حقه ادویه
فرهنگ لغت هوشیار

پیلپا

پیلپا
دارای پایی مانند پای فیل، پای پیل، فیلپا
در پزشکی مرضی که باعث متورم شدن پای انسان می شود، پاغر، داءالفیل، واریس،
نوعی سلاح شبیه گرز، نوعی قدح شراب خوری، ساغر بزرگ، برای مِثال چو در «پیلپایی» قدح می کنم / به یک پیلپا پیل را پی کنم (نظامی - مجمع الفرس - پیلپا)،
ستونی ستبر که زیر سقف می زنند تا سقف بر روی آن قرار گیرد، پیلپایه
پیلپا
فرهنگ فارسی عمید