جدول جو
جدول جو

معنی پیاله گردان

پیاله گردان
کسی که پیاله را به گردش درآورد، آنکه در مجلس بزم به همۀ حاضران جام باده می دهد، ساقی
تصویری از پیاله گردان
تصویر پیاله گردان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیاله گردان

پیاله گردان

پیاله گردان
بدور در آورنده جام می دهنده ساقی: هو اخمار شکن گل پیاله گردانست پیاله نوش و میندیش از خمار امروز. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار

پیاله گردان

پیاله گردان
بدور درآورندۀ جام. صراحی گردان. می دهنده. آنکه با پیاله جمع را می دهد. ساقی. (مجموعۀ مترادفات ص 206) :
هوا خمار شکن گل پیاله گردان است
پیاله نوش و میندیش از خمار امروز.
صائب
لغت نامه دهخدا

پیاله گردانی

پیاله گردانی
عمل پیاله گردان. ساقی گری. سقایت شراب کسان را با پیاله
لغت نامه دهخدا

پیاله گرفتن

پیاله گرفتن
قدح گرفتن صراحی گرفتن، نوشیدن شراب باده خوردن: چریده رو که گذر گاه عافیت تنگست پیاله گیر که عمر عزیزبی بدلست. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیاله گرفتن

پیاله گرفتن
قدح گرفتن. صراحی گرفتن. کنایه از نوشیدن شراب و باده خواری است:
پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است...
حافظ.
به احتیاط ز دست خضر پیاله بگیر
مباد آب حیاتت دهد بجای شراب.
صائب
لغت نامه دهخدا

پیاله کردن

پیاله کردن
در اصطلاح عوام متصوفه و درویشان، مردن و درگذشتن خاصه درگذشتن پیری یا مرادی
لغت نامه دهخدا