معنی پرتابیدن پرتابیدن پرتاب کردن، پرت کردن، برای مثال چون تیر سخن راست کن آنگاه بگویش / بیهوده مگو، چوب مپرتاب ز پهنا (ناصرخسرو - ۵)، افکندن تصویر پرتابیدن فرهنگ فارسی عمید