معنی بی انضباطی - فرهنگ فارسی عمید
معنی بی انضباطی
- بی انضباطی
- بی نظم و ترتیب بودن، بی نظمی
تصویر بی انضباطی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بی انضباطی
بی انضباط
- بی انضباط
- ناخوددار نابه سامان آنکه در هیچ چیز ضبط خود نتواند کرد، بی عصمت بی ترتیب بی نظم
فرهنگ لغت هوشیار
بی انضباط
- بی انضباط
- آن که در هیچ چیز نظم ندارد، بی عصمت، بی تربیت، بی نظم
فرهنگ فارسی معین