برابری کردن برابری کردن برابربودن تقابل، هموزنی داشتن همسنگی داشتن، همدوشی داشتن همردیف بودن، مطابقه داشتن، مقاومت کردن فرهنگ لغت هوشیار
برابری کردن برابری کردن با کسی رو به رو شدن، دعوی هم سنگی و هم زوری کردن، ستیزه کردن، همدوش و هم ردیف بودن فرهنگ فارسی عمید
برادری کردن برادری کردن همچون برادر با دیگری رفتار کردن اخوت نمودن، بمساوات عمل کردن فرهنگ لغت هوشیار