معنی انسب - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با انسب
انسی
- انسی
- درونی بخش درونی اندام مردمی آدمی آدمی مردم مقابل جنی خو گرفته خو گیر همدم دمساز
فرهنگ لغت هوشیار
انسا
- انسا
- دیر کردن، واپس انداختن، دور کردن، زمان دادن، پس افکندن ،امری را عقب انداختن
فرهنگ لغت هوشیار