معنی الفنجیدن
- الفنجیدن
- جمع کردن، گرد آوردن، اندوختن، الفختن، الفخدن، الفاختن، الفغدن، الفندن، الفیدن،
برای مثال خوی نیکو و داد را بلفنج / کاین دو سیرت ز خوی احرار است (ناصرخسرو - ۲۸۵) ، میلفنج دشمن که دشمن یکی / فزون است و دوست از هزار اندکی(ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۶)
