جدول جو
جدول جو

معنی یوزپلنگ

یوزپلنگ
پستانداری درنده و گوشت خوار، شبیه پلنگ ولی کوچک تر از آنکه بر روی پوست خود خال های فراوان دارد
تصویری از یوزپلنگ
تصویر یوزپلنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یوزپلنگ

یوزپلنگ

یوزپلنگ
پستانداری از راسته گوشتخواران و از تیره گربه ها که دارای اندامهای کشیده و بلندی است وبهمین جهت میتواند بسرعت بدود. رنگ زمینه بدنش حنایی رنگ است که مانند پلنگ دارای لکه ها ونقاط تیره ای نیزمیباشد و صورتش دارای موهای انبوهی است ساختمان بدن یوزپنلگ حد فاصل بین ساختمان بدن گربه ها و سگ ها است پنجه هایش مانند گربه به ناخن های تیزی ختم میشودء ولی برخلاف گربه در موقع استراحت و یا راه رفتن ناخن ها جمع و مخفی نمیشوند بلکه همیشه ظاهرند. این حیوان درتمام آسیا (منجمله درایران) وآفریقا منتشراست. یوزپلنگ بزودی اهلی میشودوباانسان انس میگیرد بهمی جهت سابقا آنرا جهت شکار آهو وگوزن تربیت میکردند جثه این حیوان کمی ازپلنگ کوچکتراست ولی ارتفاع آن بمناسبت درازی دست وپایشازپلنگ بیشتراست، یوز
فرهنگ لغت هوشیار

یوزپلنگ

یوزپلنگ
پستانداری از راسته گوشتخواران و از تیره گربه ها که دارای اندامی کشیده و بلند است. و به همین جهت می تواند به سرعت بدود. جثه این حیوان کمی از پلنگ کوچکتر است ولی ارتفاع آن به مناسبت درازی دست و پاهایش از پلنگ بیشتر است
فرهنگ فارسی معین

یوزپلنگ

یوزپلنگ
قسمی از یوز که پدر یا مادر وی پلنگ باشد. (ناظم الاطباء). یوز. قسمی از درندگان. (یادداشت مؤلف) : ارقط، یوزپلنگ پیسه. (منتهی الارب). و رجوع به یوز شود
لغت نامه دهخدا

چوپلنگ

چوپلنگ
پارچه و یا بندی که بر سر می بندند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا