جدول جو
جدول جو

معنی مایعرف

مایعرف
آنچه شناخته شده، کالا، متاع، اسباب خانه که برای کسی به جا مانده باشد
تصویری از مایعرف
تصویر مایعرف
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مایعرف

مایعرف

مایعرف
آنچه که شناخته شده. (فرهنگ فارسی معین) (از جانسون) ، به صیغۀ مجهول کنایه از اثاث البیت و رخت خانه و در مصطلحات الشعرا نوشته تمامت مال که ته بساط کسی باشد... (بهار عجم)... مراد متاع خانه و مالی که ته بساط کسی باشد. (غیاث) (آنندراج). همه دارایی. (ناظم الاطباء) :
شاید ای تاک، از پسر هم بهره ای باشد ترا
از چه رو مایعرف خود صرف دختر می کنی.
ملاطغرا (از بهار عجم و آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ما یعرف

ما یعرف
آنچه شناخته شد مال و اثاثه خانه که بازمانده و ته بساط باشد
ما یعرف
فرهنگ لغت هوشیار

مایعات

مایعات
چیزهای روان و سیال و گداخته. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ مایعه مؤنث مایع. و رجوع به مایع شود
لغت نامه دهخدا

مایمرغ

مایمرغ
ابوسعد گوید که شهری بر کنار جیحون است و گروهی از فضلا بدانجا منسوب اند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

مستعرف

مستعرف
نعت فاعلی از استعراف. شناختن خواهنده. (منتهی الارب). شناسنده. (اقرب الموارد) ، دریای موج برآورنده، آماده گردندۀ بدی. (منتهی الارب). رجوع به استعراف شود
لغت نامه دهخدا