جدول جو
جدول جو

معنی گمانه کردن

گمانه کردن
کنایه از گمان کردن، پنداشتن
تصویری از گمانه کردن
تصویر گمانه کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گمانه کردن

گمانه کردن

گمانه کردن
تصور کردن: گمان کسی را وفا ناید از وی حکیمان بسی کرده اند این گمانه. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

گمانه بردن

گمانه بردن
تصور کردن: نباید که فردا گمانه بری که من بودم آگه از این داوری
گمانه بردن
فرهنگ لغت هوشیار

کمانه کردن

کمانه کردن
بازگشتن گلوله پس از خوردن به نشانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برخوردن تیر و گلوله و چیزهای سریعالسیر به مانع و بازگشت کردن یا تغییر مسیر دادن آن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا

گمان کردن

گمان کردن
تصور کردن انگاشتن، پنداشتن توهم کردن: تو گمان کردی که کرد آلودگی در صفا غش کی هلد پالودگی ک (مثنوی)، شک کردن تردید کردن: در هستی خدای گروهی گمان کنند وندر سخاوت تو نکردست کس گمان. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار