جدول جو
جدول جو

معنی کاچول کردن

کاچول کردن
تکان دادن سرین به هنگام رقص، برای مثال از آن جمله پنجاه من بار کرد / چو رقاص کاچول بسیار کرد (نزاری - برهان قاطع - کاچول، حاشیه)
تصویری از کاچول کردن
تصویر کاچول کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کاچول کردن

کاچول کردن

کاچول کردن
حرکت دادن سرین بهنگام رقصیدن (از آن جمله پنجاه بار کرد چو رقاص کاچول بسیار کرد)
فرهنگ لغت هوشیار

کچول کردن

کچول کردن
قر دادن. قر دادن کون را. (یادداشت مؤلف). جنبانیدن سرین. (لغات عامیانۀ جمال زاده). رقص کمر.
- کون و کچول کردن، قر دادن در سرین، گاه ِ رقص. (یادداشت مؤلف) : شربتی از این (آب مخمر انگور) بخونی دادند چون بخورد اندکی روی ترش کرد گفتند دیگر خواهی گفت بلی شربتی دیگر بدو دادند در طرب کردن و سرود گفتن و کون و کچول کردن آمد. (نوروزنامه)
لغت نامه دهخدا