معنی غم بار - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غم بار
غم بار
- غم بار
- آنکه بارش غم باشد. غم آور. دارندۀ غم:
شاخ و شجر دهر غم و مشغله بار است
زیراکه بر این شاخ غم و مشغله بار است.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
غم دار
- غم دار
- دارندۀ غم. حزین. انده دار:
جز در غم تو قدم نداریم
غم دار توییم و غم نداریم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
غم باد
- غم باد
- ورم دائم در بیرون شکم که به چشم دیده شود. ظاهراً با ’غم باده’ یکی است. رجوع به غم باده شود
لغت نامه دهخدا
هم بار
- هم بار
- عدیل. برابر. هم سنگ. معادل. هم وزن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا