غلامزاده غلامزاده فرزند غلام. رجوع به غلام شود، در تداول عامه فرزند خویش را گویند رعایت ادب را لغت نامه دهخدا
حلال زاده حلال زاده فرزندی که انعقاد نطقه وی بطریق مشروع انجام گرفته باشد مقابل حرام زاده. آنکه نطفه اش از راه مشروع منعقد شده باشد فرهنگ لغت هوشیار
حرام زاده حرام زاده فرزندی که از ازدواج غیر شرعی به وجود آید، ناپاک زاده، فرزند نامشروع، کنایه از بدذات، حیله گر و فتنه انگیز فرهنگ فارسی عمید
حلال زاده حلال زاده کسی که پدر و مادرش به طریق مشروع با هم ازدواج کرده باشند، فرزندی که از ازدواج شرعی به دنیا آمده است فرهنگ فارسی عمید