معنی غرنب - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غرنب
غرنب
- غرنب
- آواز افتادن چیزی سنگین در آب، آواز تصادم سنگ یا چیزی سنگین با جسمی، آواز انفجار گلوله
فرهنگ لغت هوشیار
غرنب
- غرنب
- غرنبه و بانگ و فریاد و خروش و شور. (ناظم الاطباء). گرنب. گرمب
لغت نامه دهخدا
زرنب
- زرنب
- پارسی تازی گشته زرنب سرخدار سرو ترکستانی سرخدار سرو ترکستانی رجل الجراد
فرهنگ لغت هوشیار