جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با طرب خیز

طرب خیز

طرب خیز
طرب انگیز. که طرب آورد. رجوع به طرب انگیز شود
لغت نامه دهخدا

گرم خیز

گرم خیز
جلد چابک تیزرو: برانگیخت پس چرمه گرم خیز بیفکند بر هندوان رستخیز، سحر خیز، صوفی که جهت نوافل پیش از پایان شب برخیزد، نماز شب گزار
فرهنگ لغت هوشیار

عرب خیل

عرب خیل
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل، واقعدر دشت. هوای آن معتدل است یکصد و پنج تن سکنه دارد. آب آن از وازرود تأمین میشود. محصولات آن برنج و مختصر غلات و شغل اهالی زراعت است. تابستان به ییلاق دهستان لاریج میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

رطب ریز

رطب ریز
که رطب ریزد. ریزندۀ رطب، بمجاز، گویندۀ سخن شیرین:
چو سقراط را داد نوبت سخن
رطب ریز شد خوشۀ نخل بن.
نظامی.
چون رطب ریز این درخت شدی
نیک بادت که نیکبخت شدی.
نظامی
لغت نامه دهخدا

گرم خیز

گرم خیز
کنایه از مردم سحرخیز و زود بیدارشونده. (برهان) (آنندراج). رجوع به گرم خیزی شود، سبکروح و جلد و چابک و تیزرو. (برهان) (آنندراج) :
برانگیخت پس چرمۀ گرم خیز
بیفکند بر هندوان رستخیز.
(گرشاسب نامه).
محابا رها کرد و شد گرم خیز
زبان کرد بر پاسخ شاه تیز.
نظامی.
کشیدندبر یکدگر تیغ تیز
ز گرمی شده چون فلک گرم خیز.
نظامی.
رجوع به گرم خیزی شود، صوفی که جهت نوافل شب زود برخیزد، نمازشب کن. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا