صورت آرائی صورت آرائی صورت نگاری کردن. (آنندراج). عمل صورت آراء. نقاشی. صورت نگاری: خردکاری به کار بنائی نقشبندی به صورت آرائی. نظامی. روشنی یافت از تو بینائی نه به صورت به صورت آرائی. نظامی. رجوع به صورت شود لغت نامه دهخدا
صورت آرا صورت آرا صورت آراینده. صورت نگار. نقاش: گفت منذر به کارفرمایان تا به پرگار صورت آرایان... نظامی. رجوع به صورت آرائی شود لغت نامه دهخدا