معنی شرحه شرحه - فرهنگ فارسی عمید
معنی شرحه شرحه
- شرحه شرحه
- پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، ریش ریش، قاچ قاچ، ریز ریز، تار تار، لخت لخت
تصویر شرحه شرحه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شرحه شرحه
شره شره
- شره شره
- در تداول عامه، پاره پاره (جامه). (یادداشت مؤلف). شرمبه شرمبه. شرنبه شرنبه. لقمه لقمه. تکه تکه. رجوع به شرمبه شود
لغت نامه دهخدا