معنی زبان کسی را بستن زبان کسی را بستن زَبانِ کَسی را بَستَن او را ساکت کردن، خاموش کردن برای مثال به کوشش توان دجله را پیش بست / نشاید زبان بداندیش بست (سعدی۱ - ۱۶۷) او را ساکت کردن، خاموش کردن برای مِثال به کوشش توان دجله را پیش بست / نشاید زبان بداندیش بست (سعدی۱ - ۱۶۷) تصویر زبان کسی را بستن فرهنگ فارسی عمید