معنی دید دید دیدن، کنایه از نگاه، نظر، کنایه از قوۀ بیناییدید زدن: برآورد کردن حاصل زراعت یا چیز دیگر، تعیین بها و ارزش چیزی به تخمیندید و بازدید: دید و وادید به خانۀ همدیگر رفتن و یکدیگر را ملاقات کردن تصویر دید فرهنگ فارسی عمید