جدول جو
جدول جو

معنی دانش فروش

دانش فروش
فروشندۀ دانش، عالم، دانشمند، کسی که علم و دانش خود را به رخ دیگران بکشد، فضل فروش
تصویری از دانش فروش
تصویر دانش فروش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دانش فروش

دانش فروش

دانش فروش
فروشندۀ دانش. عالم. فیض بخش. دانشمند:
بیامد یکی مردمزدک بنام
سخنگوی و با دانش و رای و کام
گرانمایه مردی و دانش فروش
قباد دلاور بدو داد گوش.
فردوسی.
همی گفت و خاقان بدو داده گوش
بدو گفت کای مرد دانش فروش.
فردوسی.
، فضل فروش. که تظاهر بدانش و علم کند. که دانش خود برخ دیگران کشد
لغت نامه دهخدا

دانش فروز

دانش فروز
فروزندۀ دانش، روشنی بخش علم و دانش، افروزندۀ علم و فضل
دانش فروز
فرهنگ فارسی عمید

خانه فروش

خانه فروش
کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که از جانب دیوان برای اخذ مالیات عقب افتاده یا مصادره یا جریمه و یا از روی ظلم و ستم خانه و اثاث کسی را بزور بفروشد، تارک دنیا
فرهنگ لغت هوشیار

خانه فروش

خانه فروش
فروشندۀ خانه، فروختن و حراج اثاث خانه، کنایه از غارت، کنایه از تارک دنیا و راغب آخرت
خانه فروش
فرهنگ فارسی عمید

دانش نیوش

دانش نیوش
نیوشندۀ دانش، آنکه به علم و دانش گوش فرا دهد، دانش پذیر
دانش نیوش
فرهنگ فارسی عمید

دانکو فروش

دانکو فروش
فروشندۀ دانکو. فروشندۀ حبوب. بنشن فروش. بقال امروزین. خواربارفروش
لغت نامه دهخدا