معنی چشم خورده
- چشم خورده
- کسی که هدف چشم زخم قرار گرفته، کسی یا چیزی که از چشم بد آسیب دیده، چشم زده، چشم رسیده
واژههای مرتبط با چشم خورده
چشم خورده
- چشم خورده
- چیزی یا کسی که ویرا چشم زخم رسیده باشد
چشم خورده
- چشم خورده
- چیزی که آنرا چشم زخم رسیده باشد. (آنندراج). کسی یا چیزی که چشم بد بدو رسیده باشد:
کرد از یک نگاه گنبد قاب
چون عمارات چشم خورده خراب.
میریحیی شیرازی (در تعریف طباخ، از آنندراج)
چشم خوردن
- چشم خوردن
- چشم زخم خوردن هدف چشم بد شدن
چشم خوردن
- چشم خوردن
- هدف چشم زخم واقع شدن، چشم زخم خوردن، از چشم شور آسیب دیدن
چشم خوردن
- چشم خوردن
- چشم زخم خوردن، هدف چشم بد شدن
چشم خوردن
- چشم خوردن
- کنایه از چشم زخم خوردن. (آنندراج). چشم زخم رسیدن. (از ناظم الاطباء). هدف چشم بد شدن:
کاشکی اهل جهان اهل بصیرت بودند
چشم تا کی کسی از دیدۀ نادیده خورد.
تأثیر (از آنندراج)
چشم خوردن
- چشم خوردن
- به چشم آمدن، به نظرآمدن، دیده شدن، چشم زخم خوردن، چشم زده شدن، محسوس بودن، مشخص بودن
زخم خورده
- زخم خورده
- آنکه جراحت بر وی وارد آمده مجروح
چین خورده
- چین خورده
- چین برداشته چروک شده، پست و بلند و ناهموار گردیده (سطح زمین)
