جدول جو
جدول جو

معنی چاه زنخ

چاه زنخ
کنایه از فرورفتگی کوچکی در میان چانه، برای مثال در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ / آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد (حافظ - ۲۳۰)
تصویری از چاه زنخ
تصویر چاه زنخ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چاه زنخ

چاه زنخ

چاه زنخ
چاه ذقن. چاه زنخدان. چاه غبغب. (آنندراج). گودی چانه. (ناظم الاطباء). چاه ذقن و چاه زنخدان. (فرهنگ نظام). گوی که بر زنخ باشد. گودی در زنخ:
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد.
حافظ.
رجوع به چاه ذقن و چاه زنخدان و چاه غبغب شود
لغت نامه دهخدا

چاه زنخ

چاه زنخ
کسی که گودی درزنخ دارد. آنکه چاله ای در زنخ وی باشد:
به گرد عارض آن ماه روی چاه زنخ
سپاه زنگ درآمد بسان مور و ملخ.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

شاه زنگ

شاه زنگ
تاریکی شب، کنایه از شَب، طَیلَسانِ مُطَّرا، چِشمِۀ قیرگون، حِجابِ ظُلمانی، چَترِ عَنبَری، چَترِ عَنبَرین، چَترِ آبنوس، چِشمِۀ قیر، چَترِ شام، تَختِ آبنوسی
شاه زنگ
فرهنگ فارسی عمید

چامه زن

چامه زن
نوازنده، خواننده، کسی که نغمه و سرودی را با ساز بزند یا بخواند، برای مِثال بدان چامهزن گفت کای ماه روی / بپرداز دل، چامۀ شاه گوی (فردوسی - ۶/۴۸۱)
چامه زن
فرهنگ فارسی عمید

ساده زنخ

ساده زنخ
ساده رو، پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، زیبا
ساده زنخ
فرهنگ فارسی عمید