جدول جو
جدول جو

معنی ترسنده جان

ترسنده جان
ترسو، آنکه بر جان خود بترسد
تصویری از ترسنده جان
تصویر ترسنده جان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ترسنده جان

ترسنده شدن

ترسنده شدن
بیمناک شدن. وحشت زده شدن. خائف شدن:
ترسنده از آن شدم که ناگاه ز جان
بی وصل لبت کنیم قالب خالی.
سعدی.
- ترسنده دل شدن، متوحش شدن: لشکر شاه از آن زنگیان ترسنده دل شدند و همچنان جنگ میکردند. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). و رجوع به ترسنده شود
لغت نامه دهخدا

توزنده جان

توزنده جان
دهی از دهستان تحت جلگه است که در بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور واقع است و 593 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا