ترسنده شدن ترسنده شدن بیمناک شدن. وحشت زده شدن. خائف شدن: ترسنده از آن شدم که ناگاه ز جان بی وصل لبت کنیم قالب خالی. سعدی. - ترسنده دل شدن، متوحش شدن: لشکر شاه از آن زنگیان ترسنده دل شدند و همچنان جنگ میکردند. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). و رجوع به ترسنده شود لغت نامه دهخدا
توزنده جان توزنده جان دهی از دهستان تحت جلگه است که در بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور واقع است و 593 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) لغت نامه دهخدا