جدول جو
جدول جو

معنی پلشت بری

پلشت بری
زدودن و دور کردن پلشتی، برطرف ساختن پلیدی
ضدّ عفونی، در پزشکی متوقف کردن رشد میکروب ها یا نابود ساختن آن ها به وسیلۀ مواد پلشت بر
تصویری از پلشت بری
تصویر پلشت بری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پلشت بری

پلشت بر

پلشت بر
گندزدا، ماده ای که موجودات ذره بینی بیماری زا را از میان ببرد. این اصطلاح شامل موادی است که استعمال خارجی دارند
پلشت بر
فرهنگ فارسی عمید

پشت دری

پشت دری
پارچه ای که بپشت در آویزند تا از تابش آفتاب بکاهد پرده ای که پشت شیشه های پنجره و در نصب کنند، صفحه ای چوبی که با دو گیره بپشت شیشه دکانها زنند
فرهنگ لغت هوشیار

پشت دری

پشت دری
پارچۀ نازک که پشت شیشۀ پنجرۀ اتاق آویزان می کنند که آفتاب به درون اتاق نیفتد
فرهنگ فارسی عمید

پشت دری

پشت دری
آنچه از پارچه چون اطلس و ململ و توری در پشت پنجره و در از جانب اطاق آویزند تا از شدت تابش آفتاب بدرون کاسته شود
لغت نامه دهخدا