معنی پشت هم انداز - فرهنگ فارسی عمید
معنی پشت هم انداز
پشت هم انداز
دسیسه کار، حقه باز، حیله گر
تصویر پشت هم انداز
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پشت هم انداز
پشت هم انداز
پشت هم انداز
گَربِز. محیل. مکار. فریبنده. حیله باز، مرتب کننده برگه ها و یادداشتهای کتاب لغتی بر ترتیب خاص
لغت نامه دهخدا
پشت هم اندازی
پشت هم اندازی
حقه بازی حیله گری تزویر، (قمار) ورقها را بحیله بروفق نفع خود قرار دادن، تنظیم الفبایی فیشها
فرهنگ لغت هوشیار
پشت هم اندازی
پشت هم اندازی
دسیسه کاری، حقه بازی، حیله گری، مکر، حیله
فرهنگ فارسی عمید
پشت هم اندازی
پشت هم اندازی
تنظیم الفبائی فیش ها، در قمار، ورق ها را بحیله بر وفق نفع خود قرار دادن، حیلت و تزویر و دسیسه برای انجام کاری بنفع خویش. کلاغ و کبوتر جفت کردن. - پشت هم اندازی کردن. رجوع به پشت هم انداختن شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.