پاکیزه رو پاکیزه رو پاک رو، خوش رفتار، نیک رفتار، پارسانیکو رو، زیبا، خوب روبرای مِثال یکی سیرت نیک مردان شنو / اگر نیک بختیّ و پاکیزه رو (سعدی۱ - ۸۷ حاشیه)برای مِثال خاتون خوب صورت پاکیزه روی را / نقش و نگار و خاتم پیروزه گو مباش (سعدی - ۱۰۲) فرهنگ فارسی عمید
پاکیزه رو پاکیزه رو نیک رفتار. درستکار: یکی سیرت نیکمردان شنو اگر نیکمردی و پاکیزه رو. سعدی. پدر بارها گفته بودش به هول که پاکیزه رو باش و پاکیزه قول. سعدی لغت نامه دهخدا
پاکیزه خوی پاکیزه خوی مهذّب: بدو گفتم ای یار پاکیزه خوی چه درماندگی پیشت آمد بگوی. سعدی. شنید این سخن مرد پاکیزه خوی. سعدی لغت نامه دهخدا