معنی بیدار شدن
بیدار شدن
از خواب برخاستن
کنایه از هوشیار شدن
تصویر بیدار شدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بیدار شدن
بیدار شدن
بیدار شدن
برخاستن از خواب، آگاه شدن هوشیار گشتن متنبه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار شدن
بیدار شدن
Wake
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بیدار شدن
بیدار شدن
просыпаться
دیکشنری فارسی به روسی
بیدار شدن
بیدار شدن
aufwachen
دیکشنری فارسی به آلمانی
بیدار شدن
بیدار شدن
прокидатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بیدار شدن
بیدار شدن
budzić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
بیدار شدن
بیدار شدن
醒来
دیکشنری فارسی به چینی
بیدار شدن
بیدار شدن
acordar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بیدار شدن
بیدار شدن
svegliarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی