جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آهن دل

آهن دل

آهن دل
آهنین دل. قسی. قاسی. سنگدل، شجاع. شیردل:
مرد که آهن دل و روئین تن است
نی زرهش حاجت و نی جوشن است.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا

آهن دلی

آهن دلی
سخت دلی یا شکیبایی و مقاومت، برای مِثال گفتم آهن دلی کنم چندی / ندهم دل به هیچ دلبندی (سعدی۲ - ۵۶۴)
آهن دلی
فرهنگ فارسی عمید

آهن دلی

آهن دلی
قسوت. قساوَت، شکیبائی بیش از حد:
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل بهیچ دلبندی
وآنکه را دیده بر دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی.
سعدی
لغت نامه دهخدا