معنی اهل کلام
- اهل کلام
- مردم سخن دان و سخنور و فصیح
واژههای مرتبط با اهل کلام
اهل کلام
- اهل کلام
- فصیح و سخندان
اهل کلام
- اهل کلام
- فصیح و سخن دان. (ناظم الاطباء) ، هر درختی که در بستانها و خانه ها نشانند. (از ناظم الاطباء). مقابل بری
حاصل کلام
- حاصل کلام
- پالیده سخن خلاصه کلام
اصول کلام
- اصول کلام
- آیین فرنود آوری دانشی است که برای هر گفت (منقول) فرنودی خرد پذیر آرند
اهل کتاب
- اهل کتاب
- نامه داران فرو فرستادن نامه های دینی را از سوی خدا باور دارند هم چنین به کسانی که نامه باره ویا دوستار نامه ها و نوشته ها باشند فارسی گویان اهل کتاب می گویند
اهل ضلال
- اهل ضلال
- گمراهان، کافران، ملحدان
اهل کتاب
- اهل کتاب
- در فقه یهود و نصاری و زردشتیان که دارای کتاب مذهبی هستند، دوستداران کتاب، کتاب خوان
اهل کتاب
- اهل کتاب
- پیروان مذاهبی که دارای کتاب هستند و عبارتند از، مسلمانان، یهودیان، زرتشتیان و مسیحیان
اصول کلام
- اصول کلام
- عبارتست از مسائل علم کلام که در آن مطالب علم نقلی را به دلایل عقلی ثابت کنند. (غیاث) (آنندراج). رجوع به کلام و علم کلام شود