معنی یگونه
یگونه
همرنگ، یکرنگ، برابر، یکسان
تصویر یگونه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با یگونه
یگونه
یگونه
یکونه
فرهنگ لغت هوشیار
یگونه
یگونه
یک گونه، یکسان، یک جور
فرهنگ فارسی معین
یگونه
یگونه
یکونه. یک گونه. یکسان. رجوع به یکونه شود
لغت نامه دهخدا
یگانه
یگانه
بی نظیر، بی مانند، صمیمی، همدل، یکرنگ، بی همتا، تنها و منحصر به فرد
فرهنگ نامهای ایرانی
چگونه
چگونه
چطوری، چطور، چه طوری
فرهنگ واژه فارسی سره
یگانه
یگانه
واحد، منفرد، مفرد، احد
فرهنگ واژه فارسی سره
چگونه
چگونه
بطور استفهام استعمال میشود، چون، چه، چه جور
فرهنگ لغت هوشیار
چگونه
چگونه
ازچه نوع؟، چه طور؟، چه طرز؟، چه جور؟
فرهنگ فارسی عمید
یگانه
یگانه
تنها، یکتا، بی همتا، بی مثل و مانند
فرهنگ فارسی عمید