نیک نفس نیک نفس نیک نهاد. نیک ذات. (آنندراج). خوش نفس. خوش فطرت. (ناظم الاطباء). خوش ذات. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا
نیم نفس نیم نفس لحظه ای. زمانی بسیار اندک و کوتاه: پیش و پس اوراق جهان نیم نفس نیست خوش دل چه به عمر خود و مرگ دگرانی. صائب لغت نامه دهخدا
یک نفس یک نفس یک دم. یک لحظه. به اندازۀ یک دم زدن، بی توقف. (یادداشت مؤلف). بی امان: که ما را در آن ورطۀ یک نفس زننگ دو گفتن به فریاد رس. سعدی. - یک نفس رفتن و یک نفس دویدن، بی توقف رفتن. - یک نفس زدن، چیزی گفتن. (آنندراج) لغت نامه دهخدا