جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نمازگر

نمازگر

نمازگر
ژنکه نمازخواند نمازکن نمازگزار مصلی: درقران ذکرنمازگران مومنان فراوان کرد
فرهنگ لغت هوشیار

نمازگر

نمازگر
آنکه نماز خواند. نمازکن. نمازگزار. مصلی. (فرهنگ فارسی معین) : در قرآن ذکر نمازگران مؤمنان فراوان کرد. (کشف الاسرار ج 1، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

نمازگه

نمازگه
نمازگاه. مصلی:
زمین نمازگهی شد که بینی از بر او
همه جهان به نماز خدا و استغفار.
اسدی
لغت نامه دهخدا

نازگر

نازگر
ناز کننده ناز کن نازنده: عاشق جور یار شو عاشق مهر یارنه تا که نگار نازگر عاشق زار آیدت. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار

مازگر

مازگر
دهی از دهستان میشه پاره است که در بخش کلیبر شهرستان اهر واقع است و 304 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

نازگر

نازگر
نازنده. (ناظم الاطباء). ایجادکننده ناز یا عرض دهنده ناز، نظیر عشوه گر و غمزه گر. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا