جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مقنطرات

مقنطرات

مقنطرات
دایره های متوازی با سطح افق. (از ناظم الاطباء). دایره هااند موازی مر افق را، اگر زبر افق باشند سوی سمت الرأس مقنطرات ارتفاع خوانند. و اگر زیر افق باشند سوی سمت الرأس به برابری پای مقنطرات انحطاط خوانند. (التفهیم ص 73). و رجوع به مقنطره معنی دوم شود، خطوط مقوسه ای است نزدیک یکدیگر در اسطرلاب که مابین آنها اعداد درجه های ارتفاع در صحیفۀرسم شده و بر بالای آن عنکبوت است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به اسطرلاب در همین لغت نامه شود، پلها و جسرها و طاقها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مخاطرات

مخاطرات
جمع مخا طره، سیجیدن ها گرو بستن ها (مصدر واسم) جمع مخاطره
مخاطرات
فرهنگ لغت هوشیار

مقصورات

مقصورات
جَمعِ واژۀ مقصوره. (ناظم الاطباء). زنان در پرده شده. (آنندراج). پردگیان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : حور مقصورات فی الخیام. (قرآن 72/55) ، به معنی نزدیک هم آمده است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

منطرقات

منطرقات
اجسام معدنی. (از ذیل اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ منطرقه. چکش خوارگان. معدنیات چکش خواره. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منطرقه و منطرق شود
لغت نامه دهخدا