خلاف کننده، مقابلِ موافق، ناسازگار، دشمن، مخاصم گوناگون، رنگ به رنگ برای مِثال ز لاله های مخالف میانْش چون فرخار / ز سروهای مرادف کرانش چون کشمر (فرخی - ۱۲۹)
مخالصت در فارسی: یکرنگی راستبازی رو راستی با یکدیگر دوستی ویژه داشتن دوست یک رنگ بودن: ... تا ببرکت مخالصت ویمن مماحضت یکبارگی عقده تعسر از کار گشوده شود