معنی لوک و لنگ - فرهنگ فارسی عمید
معنی لوک و لنگ
- لوک و لنگ
- آنکه دست و پایش معیوب باشد
تصویر لوک و لنگ
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لوک و لنگ
لوک و لنگ
- لوک و لنگ
- آنکه دست و پایش معیوب باشد اشل و اعرج: ز آسمان هنر در آمد جم باز شد لوک و لنگ دیو رجیم. (ابوحنیفه اسکافی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
لوک و لنگ
- لوک و لنگ
- رجوع به لنگ و لوک، لوک، و لنگ شود:
ز آسمان هنر درآمد جم
باز شد لوک و لنگ دیو رجیم.
ابوحنیفۀ اسکافی
لغت نامه دهخدا
لک و لنج
- لک و لنج
- ظاهراً بمعنی لب است لب و لوچه لب. لک و لنج آویختن، نشان دادن عدم رضایت با ترشرویی لب و لوچه آویزان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
لک و لنج
- لک و لنج
- ظاهراً به معنی لب است. (آنندراج) :
من به گرد سر و لک و لنجش
که ز شهد و قُبیده منتخب است.
ملا فوقی یزدی
لغت نامه دهخدا